ماهیت جهان چیست
ایران ماگما – زمین یکی از عضوهای منظومهشمسی است، منظومهای که خود از خورشید، سیارات و قمرهای آنها، سیارکها، ستارههای دنبالهدار و شخانهها تشکیل یافته است.ماهیت جهان چیست؟
خورشید یکی از ستارههای درون کهکشان ما (کهکشان راهشیری) است، کهکشانی که حدودا از ۱۰۱۱ ستاره تشکیل شده است. شکلی عدسیمانند با قطری حدود ۷۰ هزار سالنوری دارد. هر سالنوری تقریبا برابر با ۱۰۱۳ کیلومتر است. در ورای کهکشان ما تعداد بیشماری از سیستمهای ستارهای با اندازههای تقریبا مشابه کهکشان ما وجود دارند. این سیستمها که سحابیهای فراکهکشانی نامیده میشوند، توزیعی نسبتا یکنواخت در فضا دارند که نزدیکترین آنها به ما سحابی اَندرومدا (Andromeda) با فاصله تقریبی ۱۰۶ * ۱/۷۵ سالنوری است.ماهیت منظومهشمسی
در مطالعات ژئوشیمی (یکی از دروس تخصصی دوره کارشناسی)، منظومهشمسی از اهمیت بسزایی برخوردار است اگرچه این منظومه در کهکشان ما منظومه مهمی نبوده و در رابطه با تمام کیهان اهمیت چندانی ندارد، اما بایستی هر نظریهی قانعکنندهای درباره منظومهشمسی قادر به توضیح نظامهای موجود در آن باشد. مهمترین این نظامها عبارتند از: ۱- خورشید به تنهایی بیش از ۹۹/۸% جرم منظومه را به خود اختصاص داده اما تنها ۲% از ممان زاویهای منظومه را دارا میباشد. ممان زاویهای (Angular momentum): کمیتی برداری است که برای حرکت جسمی که دارای حرکت دورانی است به کار میرود پس نتیجه میگیریم بیشترین حرکت در سیارات است. ۲- علیرغم تجمع جرم در خورشید، بخش اصلی ممان زاویهای منظومهشمسی در سیارات آن است. ۳-تمام سیارات در مدارهای بیضیشکل در یک جهت به دور خورشید گردش کرده و تمام مدارها عملا در یک صفحه قرار میگیرند. ۴-سیارات حول محورشان، در همان جهت گردش به دور خورشید میچرخند، به عبارت ساده تر سیارات در همان جهت که به دور خورشید میچرخند، حول محور خود هم میچرخند. به استثنای اورانوس و زهره که جهت چرخششان برعکس است. جهت گردش اکثر قمرهای سیارات نیز همانند خود سیارات است. ۵- فاصله بین سیارات دارای نظم خاصی است که از “قانون بادِ” پیروی میکنند و سیارات به ۲ گروه مختلف تقسیم میشوند: گروهداخلی شامل سیارات کوچک (عطارد، زهره، زمین و مریخ) و گروهبیرونی شامل سیارات بزرگ (مشتری، ناهید، اورانوس و نپتون)، که به سیارات اصلی شهرت دارند. قانون بادِ (Bode’s Law): یک سری عددی است که با فواصل نسبی سیارات از خورشید رابطه ی نزدیکی دارد.
منشا منظومهشمسی
گفتیم که هر نظریهای که درباره منشا منظومهشمسی ارائه می شود باید از عهدهی توضیح نظمهای فوق برآید تا مورد قبول واقع شود، دو اندیشه اصلی در این رابطه وجود دارد، که براساس این دو طرز تفکر، منظومهشمسی از خورشیدیکهن یا سحابیخورشیدی پدید آمده است. اما تفاوت این دو اندیشه در این است که یکی عملکرد نیرویخارجی را برای تشکیل سیارات از خورشید در نظر میگیرد، در حالی که دیگری ایده نیرویخارجی را مردود شمرده و انرژی مورد نیاز تشکیل سیارات را در درون سحابیخورشید قدیمی جستجو میکند.اندیشه ها و ماهیت جهان
اندیشه اول: بافون (Buffon) در سال ۱۷۴۹، اظهار داشت سیارات در اثر تصادم ستارهای دیگر با خورشید از پیکر آن جدا شده است. اتدیشه دوم: با ارائه نظریهی کانت (Kant) در سال ۱۷۵۵ به وجود آمد، کانت اظهار داشت که در درون سحابیخورشیدی اصلی مناطقی با چگالی کمی بیشتر از میانگین چگالی سحابی به عنوان محلی برای اجتماع ماده عملکرده و بدینترتیب سیارات در مراکز این مناطق رشد مییابند.وضعیت ابتدایی خورشید
در ادامه لاپلاس (Laplace) در سال ۱۷۹۶، وضعیت ابتدایی خورشید را به صورت تودهای از گازهای رقیق چرخان در نظر گرفت که تمام حجم فعلی منظومهشمسی را دربرمیگرفت، انقباض این توده که با افزایش سرعت و چرخش همراه بود، به جدا شدن چند سری از حلقههای گازی (Gaseous rings) به وسیله نیروی گریز از مرکز منجر شد. سپس این حلقهها سرد شده و سیارات را تشکیل دادند. اما حدود ۶۰ سال بعد فیزیکدانی به نام کلارک ماکسول (Clerk Maxwell) نشان داد که فیزیک منظومهشمسی با منشا فرضی لاپلاس جور در نمیآید. مشکلات اصلی در این نهفته بود که ممانزاویهای در سیارات مجتمع بود و نه در خورشید، و یا اینکه چه مکانیزمی میتواند حلقههای گازی را به صورت سیارات مجتمع سازد! این ایرادات نظریه لاپلاس را از نظرها ساقط کرد. بار دیگر نظریهی بافون با شکلی صحیحتر احیا شد، تصحیح این نظریه در ابتدا به وسیله چمبرلاین و مولتون در ایالتمتحده و سپس بهوسیله جینز و جفریز در انگلستان صورت پذیرفت.وجه تشابه نظریه ها
وجه تشابه همه این نظریهها، در تشکیل زمین و سایر سیارات از مواد جدا شده از خورشید، به علت تصادم یا نزدیک شدن ستاره ای دیگر است. فرضیه چمبرلاین (Chamberlin) و مولتون (Moulton): تشکیل سیارات را ناشی از تجمع سیارکها درنظر میگیرد. فرضیه جینز (Jeans) و جفریز (Jeffreys): تشکیل سیارات را ناشی از سردشدن تودههایی از گاز ملتهب (Incandescent) میداند. این نظریههای تصادمی برای مدتی پرطرفدار بودند اما بعد کنار گذاشته شدند، زیرا نشان داده شد موادی که در اثر برخورد با جسمی دیگر از خورشید جدا میشوند تحت هیچ شرایطی نمیتوانند مجتمع شده و سیارات را بسازند، بلکه در عوض در مدت کوتاهی در فضا پخش شده و پراکنده میشوند.



